ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سكس با دختر عمه هام 2

اومد و شل شد و منم یه انگشتم رو تا بند اول کردم توی سوراخ کونش. داشت حال میکرد و من هم یواش یواش دومین انگشتم رو کردم تو سوراخ کونش که آهش بلند شد. بازم حشرش زده بود بالا و منم داشتم انگشتام رو توی کونش میچرخوندم. دوباره کاملا حشری شده بود و منم انگشتام رو در آوردم و دوباره سوراخ کونش رو چرب کردم و یه کم هم به کیرم مالیدم و رفتم پشتش. نوک کیرم رو گذاشتم دم سوراخش و بعد از یه کم بازی کردن یه دفعه سر کیرم رو تا ختنه گاه کردم تو کونش. مث برق گرفته ها پرید جلو که شونه هاش رو گرفتم و دو باره یه کم کیرم رو فشار دادم که دیگه صداش در اومد. شهوت از سرش پریده بود و داشت درد میکشید و هی میگفت: کیا تو رو خدا بکش بیرون، جون من بکش بیرون، سوختم کیا، آی مامان سوختم. ولی من دیگه گوشم به این حرفا بدهکار نبود تموم اون چند سال گذشته داشت از جلوی چشام رد میشد و یه حس بدی رو تو وجود من بیدار میکرد و این دیگه برای من فقط یه سکس نبود، بلکه بیشتر شبیه انتقام بود. میخواست از زیرم در بیاد که سنگینی تنم رو انداختم رو تنش و این دفعه کیرم رو تا آخر کردم توی کونش. دیگه ناله نمیکرد و صداش بیشتر شبیه گریه شده بود. یه کم به خودم اومدم و دلم براش سوخت ولی میخواستم که ارضا بشم. دو سه دقیقه کیرم رو توی کونش نگه داشتم و بعدش شروع کردم به عقب و جلو کردن. پری هم از دردش کم شده بود و کم کم داشت حال میکرد ولی همچنان ناله هم میکرد.دوباره حشرم زده بود بالا و شروع کردم به محکم کردن و دوباره صدای پری بلند شده بودکه: کیا یه کم یواش تر دارم پاره میشم ولی من توجهی بهش نمیکردم و همونجور عقب جلو میکردم و با دستام هم سینه هاش رو فشار میدادم که احساس کردم تمام ستون فقراتم داره تیر میکشه و ابم میخواد بیاد. کیرم رو کشیدم بیرون و همه آبم رو روی کمرش خالی کردم و افتادم کنار پری روی تخت. پری هم مث اونایی که زخم خورده باشن روی تخت دراز کشید و شروع کرد به ناله کردن. سوراخ کونش گشاد شده بود و یه مقدار از آبم هم تو سوراخش بود.صورتم رو بردم نزدیک صورتش که دیدم از بس اشک ریخته متکای زیر سرش خیس خیس شده و بعدش روش رو برگردوند یه طرف دیگه. با لباسم بدنش رو تمیز کردم و ملافه رو کشیدم روش تا یه کم دراز بکشه و خودم رفتم حموم و وقتی برگشتم دیدم همونجور لخت نشسته و ملافه رو دور خودش پیچونده. یه نگاه بهم کردو بهم گفت خیلی نامردی، تو که داشتی حال میکردی پس چرا اینجوری؟ بی توجه به من ملافه رو انداخت زمین وهمونجور لخت آروم آروم رفت سمت حموم. میدیدم که داره به سختی راه میره ولی منظره اون بدن و اون کونش از پشت که داشت تکون میخورد دوباره کیرم رو بلند کرد ولی من انتقامم رو گرفته بودم.تقریبا از ماجرای اون روز من و پریناز دو هفته میگذشت، و هنوز برای خودم غیر قابل باور بود که تونسته بودم با پریناز سکس داشته باشم. بعد از اون روز چند بار با اس ام اس بهش تیکه انداخته بودم ولی از قرار معلوم اون هم بدش نیومده بود هر چند بابت اون جور وحشیانه کردنش همش بهم بدو بیراه میگفت. عصری که از سر کار برگشتم خونه دیدم موبایلم زنگ خورد. شماره شهرام پسر عمه ام بود.بعد از احوالپرسی بهم گفت که اون کتاب و سی دی رو که ازش خواسته بودم برام گرفته و قرار شد فردا بعد از ظهر برم خونشون و ازش بگیرم.. روز بعد تقریبا بعد از ظهر رو بیکار بودم و واسه همین دو ساعتی زودتر از محل کارم اومدم بیرون و رفتم سمت خونه عمه ام تا کتاب و سی دی رو از شهرام بگیرم. حدود ساعت سه بود که رسیدم دم در خونشون و زنگ زدم و الناز در رو برام باز کرد. رفتم بالا و بعد از سلام و احوالپرسی گفتم: شهرام کجاست؟ گفت مگه خبر نداری؟ گفتم چی رو؟ گفت یکی از اقوام بابا دیروز فوت کردن و شهرام با مامان و بابا رفتن ختم و بعد از شام و میان. گفتم آخه قرار بود ازش کتاب و سی دی بگیرم. الناز گفت اتفاقا شهرام به ما گفت که اگه تو اومدی کتاب و سی دی رو بهت بدیم. گفتم به ما؟ مگه شما چند نفرید؟ الناز گفت : من و پریناز دیگه. گفتم مگه پری خونه اس؟ گفت: آره رفته حموم، بشین تا من کتاب و سی دی رو برات بیارم. با گفتن این حرف انگار که بهم شوک وارد شده باشه یه لحظه موندم و یک دفعه یاد چند رو قبل و سکسی که با پری داشتم افتادم و همین باعث شد که کیرم بلند شه. زیاد ضایع نکردم و سریع نشستم رو مبل. ولی فکر پری و اون بدن سفیدش از ذهنم بیرون نمیرفت. تو فکر پری بودم که الناز با یه کتاب و یه سی دی اومد و بهم داد و گفت بیا اینا رو بگیر تا من یه چیز بیارم بخوری. کتاب و سی دی رو گرفتم و رو صندلی جابجا شدم و شروع کردم با صفحات کتاب بازی کردن ولی فکر و ذهنم پیش پری بود که یه دفعه الناز با یه لیوان شربت اومد جلوم. ازش تشکر کردم و لیوان رو ازش گرفتم و الناز رفت سمت اتاق خودشون. یه لحظه سرم رو بالا کردم و توی اتاق رو نگاه کردم و یه دفعه موندم. الناز داشت لباس عوض میکرد و دامنش رو در آورده بود و میخواست شلوار بپوشه و بدون اطلاع از اینکه من دارم از تو شیشه کتاب خونه اونو دید میزنم، شلوارش رو پوشید و بعدش هم پیرهنش رو در آورد یه دونه تاپ تنش کرد و مانتوش رو از روش پوشید. حسابی داغ کرده بودم، از یه طرف پری که تو حموم بود و از اینطرف هم الناز که موقع عوض کردن لباساش اون تن و بدنش رو دید زده بود.دهنم خشک شده بود و لیوان رو برداشتم و یه کم از شربت خوردم. یه دفعه الناز اومد تو بهم گفت: کیا تو هستی اینجا؟ گفتم چطور مگه؟ گفت من دارم میرم بیرون یه کم خرید کنم و برگردم. اگه هستی من برم و نیم ساعته برگردم. مثل اینکه دنیا رو بهم داده باشن گفتم: آره آره ، هوا بیرون خیلی گرمه و منم عجله ای واسه رفتن ندارم، یه کم میمونم تا هوا کمی خنک بشه و بعد میرم. با گفتن این حرف الناز هم حرف من رو تائید کرد و گفت پس من برم و زود بیام و رفت سمت در کفشاش رو پوشیدو رفت بیرون. باورم نمیشد که من دوباره با پری تو خونه تنها هستم، اونم پرینازی که میخواست از حموم در بیاد و همین فکر کاملا دیونه ام کرده بود. از رفتن الناز چند دقیقه میگذشت و من همش داشتم به پری فکر میکردم و با کیرم بازی میکردم و همین باعث شده بود دیگه کاملا راست بشه و از زیر شلوار بزنه بیرون. تو همین فکرا بودم که یه دفعه با صدای پری به خودم اومدم که داشت میومد سمت پذیرایی و میگفت: الناز اون حوله بزرگه کجاست؟ تا از جام بلند شدم اون هم رسید به دم در پذیرایی و یه دفعه چشمامون تو هم گره خورد و چند لحظه وایستادیم ، نمیتونستم باور کنم. پری یه حوله کوچیک دور سرش بود و یه حوله هم دور سینه هاش که تا یه کم زیر کسش رو پوشونده بود و وقتی قدم بر میداشت کس سفیدش از زیر حوله معلوم میشد. تا منو دید گفت: تو، تو اینجا چکار میکنی؟ یه نگاه به شلوار من که کیرم از زیرش باد کرده بود انداخت ویه دفعه حواسش رفت به لباس خودش و سریع رفت سمت اتاق خودشون. منم مث دیونه ها معطل نکردم و دنبالش دویدم و تو لحظه آخر که میخواست در رو ببنده، بهش رسیدم، کاملا غیر قابل باور بود. پری یه دستش روی حوله بود و یه دستش روی در تا در رو ببنده ولی خوب من زورم بیشتر بود و با یه فشار در رو باز کردم. پری مث اینکه ترسیده باشه گفت : کیا چکار میکنی؟ برو بیرون میخوام لباس عوض کنم و بعدش داد زد: الناز الناز کجایی؟. گفتم الناز نیست رفته بیرون و نیم ساعت دیگه بر میگرده و من و تو الان تنها هستیم. مث اینکه آب روی آتیش ریخته باشی یه دفعه گفت: کیا جون من برو بیرون بزار لباسم رو بپوشم ، حالم خوب نیست. بعد میام پیشت. گفتم به همین راحتی، برو بیرون من حالم خوب نیست؟ هولش دادم تو رفتم سمتش که گفت: کیا اینکار رو نکن و رفت روی تختش. رفتم سمتش و چسبوندمش به دیوار. کنترلم رو از دست داده بودم، پری لخت لخت و فقط با یه حوله جلوی من وایستاده بود و هی تقلا میکرد که از دستم در بره. دستاش رو گرفتم به دیوار چسبوندم و لبم رو گذاشتم روی لبش. باز داشت مث دفعه قبل سر سختی میکرد که جفت دستاش رو از بالای سرش با یه دستم گرفتم و با اون یکی دستم حوله رو شل کردم که یکدفعه حوله افتاد. خواست جیغ بکشه که لبم رو روی لبش فشار دادم و با دستم شروع کردم به مالوندن کسش. از دستش کاری بر نمیومد و کم کم داشت ناله میکرد. کیا تو رو خدا بسه. کیا الان نه بزار یه فرصت دیگه ، کیا الان الناز میاد. ولی من گوشم با این حرفا بدهکار نبود.پری با اون بدن مث بلورش لخت و خیس جلوی من وایستاده بود هیچ کاری هم از دستش بر نمیومد. کسش رو ول کردم و حوله رو یه دستی رو تخت پهن کردم وخواست در بره که دوباره دستش رو گرفتم و پری رو خوابوندم روی تخت. خودم هم رو پاش نشستم تا نتونه تکون بخوره. سریع لباسم رو در آوردم و کمربند شلوار و رو هم شل کردم و همون جور که دستای پری رو با یه دستم نگه داشته بودو شلوار و شورتم رو از پام در آوردم. پری انگار که میدونست دیگه راهی نیست خودش کم کم آروم شد و وقتی روش خوابیدم و بدنامون با هم تماس پیدا کرد، یه آه بلند کشید واین بار خودش لباش رو گذاشت روی لبم و شروع کردیم به لب گرفتن. یه کم که گذشت پری هم کم کم داغ شد و شروع کرد به آه و ناله کردن. تمام بدن پری بوی صابون و شامپو میداد و همین منو دیونه تر میکرد و با شدت هر چه تمام تر شروع کردم به خوردن سینه هاش و لیسیدن بدنش. چند دقیقه ای تو همین حال بودیم و پری هم دیگه صداش بلند شده بود که یه دفعه دست پری رو روی کیرم احساس کردم که داشت باهاش بازی میکرد و فشارش میداد. خودم رو جابجا کردم تا تو حالت 69 بتونیم قرار بگیریم واون با کیرم بازی کنه و دوباره شروع کردم به لیسیدن کسش که یکدفعه داغی یه چیز رو روی کیرم احساس کردم. برگشتم نگاه کردم دیدم پری کیرم رو کرده توی دهنش میخواد برام ساک بزنه. لذتی بهم دست داده بود که تا به حال تجربه نکرده بودم و همین باعث میشد من هم با شدت بیشتری کسش رو بلیسم. یه چند دقیقه ای که گذشت احساس کردم که آبم میخواد بیاد و کیرم رو از دهن پری در آوردم و خواستم پری رو برگردونم که گفت چیکار میخوای بکنی کیا؟ گفتم:هیچی میخوام برم سر اصل ماجرا. پری گفت : نه کیا این دفعه رو نه، دفعه قبل که کردی تا یه هفته نمیتونستم بشینم، نه دیگه نمیزارم از کون منو بکنی. گفتم: بچه نشو پری اون بار، بار اول بود و منم کمی کنترلم رو از دست دادم ولی الان با اون دفعه خیلی فرق میکنه و خلاصه با حرفام راضیش کردم که برگرده. با حالتی که نمیدونم از سر نارضایتی بود یا ترس پری روی تختش به حالت سجده خوابید و منم رفتم سمت پشتش. دست انداختم و از روی میز توالت اتاقشون یه دونه کرم برداشتم و شروع کردم به مالیدن دور سوراخ کون پری. کرم کمی سرد بود و پری هم خوشش اومده بود و بعد از یه کم کرم مالیدن یکی ازانگشتام رو تا بند دومش کردم تو کونش. پری خودش رو تکون میداد و حال میکرد و صدای آه و ناله اش بلند شده بود و منم کم کم دومین انگشتم رو هم توی کون پری کردم. پری به اوج لذت رسیده بود و هی میگفت : کیا بکن توش، کیا جرم بده، کیا من کیرت رو میخوام و با همین حرفاش منو بیشتر حشری میکرد. بلند شدم وایستادم و سر کیرم رو چرب کردم و اروم گذاشتم دم سوراخ کون پری. ولی ایندفعه بر خلاف دفعه قبل فشار ندادم و این خود پری بود که کونش رو به عقب فشار میداد و کیر من هم کم کم میرفت توی کونش. یکی دو دقیقه طول کشید تا کیرم کاملا رفت تو کون پری و بعد از چند لحظه دیگه صدای هر دومون کل اتاق رو پر کرده بود و این بار هردومون داشتیم لذت میبردیم.شروع کردم به عقب و جلو کردن و با دستام هم اون سینه هاش رو که از شدت شهوت سفت سفت شده بودن تو دستم گرفته بودم و فشارشون میدادم. پنج دقیقه ای به همین منوال کارمون رو ادامه دادیم با حرفهای سکسی همدیگرو بیشتر تحریک میکردیم که دوباره احساس کردم ستون فقراتم داره تیر میکشه و این یعنی آبم میخواست بیاد برای همین یه کم بیشتر فشار دادم و همین کارم باعث شد پری هم تکونهای بدنش شروع بشه. دو تایی داشتیم با هم ارضا میشدیم و لحظه ای که احساس کردم آبم میخواد بیاد کیرم رو تا نصفه کشیدم بیرون و بعد بافشار همه ابم رو تو کون پری خالی کردم و ناله پری هم دیگه تبدیل به فریاد شده بود و همزمان پری بطور کامل به اورگاسم رسید و ارضا شد. کیرم رو از توی کونش در نیاوردم و مث دو تا جنازه افتادیم روی تخت و که یک دفعه از لای در چشمم به الناز افتاد و اونم تا منو دید سریع رفت تو یه اتاق دیگه.

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر