ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

معراج عشق 5

دلم می خواست هم زبانان خودمو ببینم و صدای شیرینشونو بشنوم . از تاجیکستان بیشتر خوشم میاد تا افغانستان . خواننده های خوبی داره . لهجه شیرینی دارن .. وای الان وقت معراج از موسیقی نباید حرف بزنم . ولی خدای خوب من ! من گاهی وقتا از همین موسیقی هاست که میرم به عالمی که شاید خیلی ها معتقدن با تسبیح زدن می رسن به اونجا . فکر کنم که دیگه باید این جا تاجیکستان باشه . چشم دیدن کشور چین رو نداشتم . لباسای محلی تاجیکی ها و زبان شیرین فارسی .. چقدر دلم می خواست پیاده شم و یه صحبتی با اونا بکنم . حس می کردم که یه پیوندی با اونا دارم هرچند جمعه بود ولی یه گشتی بالای دوشنبه زدم وهرچی خواستم این فرزانه خورشید و شبنم ثریا رو ببینم پیداشون نکردم . لعنت بر من و شیطان . دردل این آسمونم بازم دنبال ساز و آوازم .  برگشتنی یه قیافه هایی رو  در یه سر زمین دیگه دیدم که شبیه ازبک ها بود . سرزمینی که زمانی متعلق به ایران بود و زاد گاه ابن سینا . خودمو رسوندم به جنوب سیبری . البته تا قطب شمال هنوز صد ها کیلومتر فاصله بود . هوا بد جوری سرد شده بود . نمی تونستم صبر کنم . بیخود نبود که اجداد ما از اون بالا اومدن پایین . یعنی مثلا پنجاه تا پدربزرگ جلوتر.. پدربزرگ شماره پنجاه .. نه بهتره بگم شماره یک که اومدی طرف جنوب .. چی می شد بری طرف غرب تا من  امروز آلمانی بشم .. وای پسر دیگه کفر نگو . شوخی کردم من به ایرانی بودنم افتخار می کنم . اگه بابا بزرگم می رفت آلمان من امروز کجا مسلمون بودم و این همه آزادی و لا اکراه فی الدین کجا داشتیم . این همه فراوونی و نعمت و ارزونی کجا بود . آفرین به تو بابا بزرگ که طرف بلاد کفر نرفتی . اون وقت توی اون دنیا جهنمی که نصیبم می شد یه طبقه پایین تر بود . .. یه نگاهی به ساعتم انداختم که نونوایی دیر نشه . همین چند تا منطقه ای که رفتم تعجب کردم خدا تنهایی چه جوری همه این جاها رو درست کرده دیگه قطب شمال رفتن کار من نبود . باید پالتوهای کت و کلفت می پوشیدم . ولی میگن حضرت خضر یه جایی همون  دور و برا از چشمه آب حیات نوشیده وعمرجاودان پیداکرده . معلوم نیست حالا کجاست . وقتش نبود که دنبال آب حیات بگردم . تازه تا خدا نمی خواست من نمی تونستم پیداش کنم . منم که معده درست وحسابی ندارم آب یخ اگه بخورم کله پا میشم .راستی من اگه عمر جاودان پیدا می کردم چه طورمی شد . هردوره ای باید عاشق یه نفر می شدم . زری .. پری .. سارا همه مدل زن می تونستم داشته باشم . از هزاران سال پیش تا حالا .. نقابدار و چادری و بی چادر و بی لباس و با لباس .. اون وقت زندگی می ارزید ؟/؟ باید شاهد مرگ خیلی ها می بودم . پسرا و نوه ها و نتیجه ها .. بازم داشتم قاطی می کردم . آدم معراج زمینی که میره بایدم این جور قاطی کنه . من نمی دونم ما مردای کوفتی تا هرچی میشه فوری اسم زنو می بریم . این خدا هم مرض ما رو می دونه همش وعده حوری به ما میده .. خدایا ازمن یکی راضی باش نندازم تو جهنم خیر حوری رو خوردم . من خودم این دنیا  هنر کنم حریف یک نفر بشم . ولی میگن اون دنیا اگه اراده کنیم در بهشت همه چی واسمون حاضره . درسته کسی ندیده و نشنیده و خیلی ها هم به این حرفا می خندن واسه این که جز خودشون هیچی دیگه نمی بینن . من ازشون می پرسم دویست سال پیش اگه کسی ازتون می پرسید آیا به خدا و بهشت و جهنم اعتقادی دارید چی جواب می دادید ؟/؟ -داداش تازه قلم به دست ! تو هم ما رو گرفته ای ها . ما که اون موقع زنده نبودیم . توانی نداشتیم . خاک بودیم . غذا بودیم . نطفه شدیم . از یه جایی توی این نطفه و تخمک ادغام شده روح دمیده شد و ما در اومدیم . از تصادفات روز گاره . روح همین جوری اومد . از هوا اومد پرید توی تن من . یه موقع این حرفامو جدی نگیرین ها من دارم اونایی رو که روح رو مادی می دونن و اعتقادی به استقلالش ندارن اذیت می کنم . یه وقتی فکر نکنین متلک میگم . بریم به آلمان خودمون برسیم عجب کشوری عجب ساختمونهایی عجب جاده هایی . تمیز ترین و صنعتی ترین کشور اروپا . هرچند با این همه تمیزی و توسعه بهش میگن دهات امریکا . خدا جون ممنونم اینجا رو هم بهم نشون دادی . عجب کشور بزرگیه . بدون پاسپورت وویزا اومدم اینجا عجب کیفی داره . رفتم اون بالا بالاها چند جا مسابقه فوتبال بود .. هرچند آلمانیها هم نژاد ما هستند ولی من فوتبال هلندو ترجیح میدم . یهو یادم اومد که وقت فکرکردن به اینا نیست . یه سری هم به هلند کشور گلها زدم . چه گلهای قشنگی چه لاله هایی .. رو در و دیوار و پشت بومها همه گل کاری شده بود . چقدر دلم می خواست هلند واسه یه بار هم که شده قهرمان فوتبال جهان بشه , نشد که نشد . ولی بیشتر وقتا برزیلی بودم . . هرطرف که نگاه می کردم زنای بی حجاب و درب و داغون بودند . می خواستم سرمو اونورکنم نمی شد فرمون از دستم در می رفت . هرچند اگه فاصله رو بیشتر می کردم جمعیت رو ریز تر می دیدم . خدایا تو و عظمتتو ستایش می کنم که همین چند جا رو که رفتم این همه دگرگونی دیدم وای به حال تمام دنیا و هفت آسمون و ... واقعا وقت کم بود . برم ببینم این یونانیای لعنتی شکست خورده از خشایار چی میگن که ننگ تاریخی خودشونو با درست کردن فیلمی که پارسها رو وحشی نشون بده پوشش دادن . خجالت هم نمی کشن . بازم صدرحمت به ایران ما که یه تیکه بزرگ از وسعت اون موقع رو حفظ کردیم اونا رو بگو که اندازه یه استان کوچیک کشور ما هم نمیشن . یه سری هم به پاریس زدم ولی تعریف سویس رو زیاد شنیده بودم . میگن کوه و جنگل و ارتفاعات زیبایی داره .  از این زیباییها رو در شمال ایران هم میشه دید اون قسمتی رو که رضا شاه به کمک آلمانها خط آهن ساخت . آخرشم جواب اون همه زحمتشو این جوری دادند . هنر دزدی کردن نداشت .  جواب این روضه خونای دوزاری این بود که آلمانا راه آهن ساختن تا به روسیه حمله کنن . ای که اون منبرتون سرو ته بشه . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر