ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 70

دو تا از قاچاقچیا داشتند با یه زن که به شدت محجبه و باند پیچی سیاه شده بود کلنجار می رفتند و دست به یقه شده بودند . بعدا فهمیدم که اون زنه جزو مامورین مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدره و افسر و سروانه . از اون محجبه های خیلی  دلیر نشون می داد که با این که اسیر هم شده بود ول کن معامله نبود و از موضع قدرت باهاشون صحبت می کرد . ما با اون سه تا شده بودیم 7 نفر تو دل اون بیابون . یه اتاقکی هم اون گوشه کنارا به چشم می خورد که بوی گندش خفه ام کرده بود بیشتر شبیه توالت عمومی بود . -به من دست نزنین . نامحرمای کثیف .. آدمکشا . خدا جزاتونو میده . منو بکشین و خلاصم کنین . من نمی خوام زیر بار زور و خفت برم . -جنده عوضی تو ومامورات سه تن از بهترین و زحمتکش ترین همکارای ما رو کشتین .. جنده خانوم .. -در عوض شما هم پنج تا پلیسو به شهادت رسوندین . جواب خدا رو چی می خواین بدین . . اون دو تا مرد گردن کلفت اسمشون بود غلام و اسد . خیلی خشن و عصبی بودند . حق هم داشتند . بااین حساب باید هشت تا جسد این دور و برا افتاده باشن . پنج تاش که سه تاشون پلیس بودن مشخص بودن . تا لحظاتی دیگه می دونم که بوی گند اونا فضای اینجا رو پر می کنه و لاشخورا رو به این سمت می کشونه . چندش آوربود . واقعا مردن این روزا چه آسون شده . غلام دستشو برد طرف زن که فکر کنم چند دقیقه ای بیشتر از اسارتش نمی گذشت . از پشت محکم دستشو گرفته بودند . ظاهرا هنوز اسلحه شو نگرفته بودند . دستشو که اسد ول کرد غلام شروع کرد به تفتیش بدنی . -بهم دست نزن ..  اگه هفت تیر می خوای من خودم بهت میدم . من خودم بهت میدم -از مشخصاتی که تو جیب این زنه پیدا کرده بودند فهمیدن که اسمش اعظمه -اعظم خانوم نیازی نیست که تو به ما بدی ما خودم می کنیم .. ببخشید تو رو می کنیم .. می گاییمت . مارو کوس خل گیر آوردی ؟/؟ به طرز وحشیانه ای چادر سرشو پاره کرده و اسلحه شو از لابه لای پیرهنش در آوردند .. ضجه و ناله و شیونش فایده ای نداشت . اونو بستن به یکی از ستونهای کاشته شده تو همون بیابون .. استخونهایی هم نزدیک ستون بود . زینال بهم گفت نازیلا جون ما از این ستون برای دار زدن دشمن استفاده می کنیم . و اگه هم بین ما افراد خائنی پیداشن اونا رو هم دار می زنیم . -ببندید این جنده سیاهپوشو . نیازی هم به صیغه خوندن نیست .کاری کنین که تمام گناهانش آمرزیده شه . میگن اگه سر مومن بلا بیاد گناهانش بخشیده میشه -بترسید از خشم الهی .. اگر دامن کسی را لکه دار کنید لکه ننگ تا ابد بر سینه تان باقی خواهد ماند . .. اسد در همین لحظه به حرف اومد و گفت ببینم این کلمات قصاری رو که بر زبان آوردی مال کنفوسیوس بوده یا از یکی از همین ملاهای آبگوشتی تولیدی بعد از انقلاب ما . زنه رو بستند به ستون . غلام و اسد کیرشونو کشیدن بیرون . -بچه ها این خواهر دینی ما از اون جنده های مجحبه و مومن و مبارزه . دو تا کیر کمشه . اونا هر روز تو محفل برادران بسیجی و ارتشی کلی کیر می خورن . میگن در بیابان لنگه کفشی نعمت است . ما فعلا پنج تا لنگه اگه بشیم خیلی عالیه . نازیلا جونم میاد به کمک ما 6 تایی یه حال درست و حسابی به این جناب سروان ناز و ترگل و ورگل خودمون میدیم . اعظم رو طناب پیچش کردند .. حالا دیگه زینال بود که دستور می داد . -بچه ها طوری ببندینش که  هم بتونه خوب کوس و کونشو بده و هم این که نتونه فرار کنه . مراقب جفتک بازیهاش هم باشین . اینا از اون کماندو های قهارند . ولی همون کیر اولو که بخوره همچین سست میشه که همه تکنیک ها و تاکتیکها از یادش بره با این که چشم دیدن کلاغ سیاههای شوم و نحس رو نداشتم ولی این یه تیکه رو دلم واسه این زنه می سوخت . شاید جای دیگه توسط افراد دیگه ای همچین بلایی سرش میومد دلم نمی سوخت ولی .. اصلا ولش اون امروز با طعم چند تا کیر آشنا میشه و فرهنگ و فلسفه اش تغییر می کنه . اما یه احساسی بهم می گفت وقتی که حسابی با این اعظم خانوم حال کنن اونو بکشن . چون تاثیری به حالشون نداره جز دردسر . شاید اگه گروگان کسی می شدند می تونستن واسه معاوضه از وجودش استفاده کنند . مخصوصا این که گفته بودند از اونجایی که شب کویر خیلی سرده باید قبل از غروب آفتاب از این ناحیه خارج شیم . یه لباسی بود که به نظرم اومد باید لباس فرم خانومای ارتشی باشه . یه خورده بلند تر از لباس مردا به نظر می رسید . همونو به طرز وحشیانه ای جرش دادند . بعضا از دگمه هاش رو به زور کندند . اعظم تفی به صورت اسد انداخت . و اسد هم چپ و راست زیر گوش اعظم آنچنان می نواخت که زن پلیس از حال رفته بود . غلام موهای سرشو گرفته می کشید -عوضی تو خود تو,  دو تا از دوستامو کشتی .. کشتی اونا رو . من با چشای خودم دیدم . اول می کنیمت .ما پنج تا مرد تو رو می کنیم . کیرمونو فرو می کنیم تو کوست .زینال این خانومو نمی شناسم -نازیلا عضو جدید گروه .. یه نگاه خریدارانه ای بهم انداخت و گفت من نمی دونم داری چیکار می کنی زینال ولی بعد از این که ما این جناب سروانو گاییدیم یه اسلحه مبدیم دست نازیلا واسه این که بتونه دوستی خودشو به ما ثابت کنه سرشو فرو می کنه تو کوس اعظم جون .. بوم بوم .. بوم .. بوم .. اونو به درجه رفیع شهادت می رسونه و ما هم همه شهادت میدیم که نازیلا جون که می دونم خوب شما رو سیر کرده از خودمونه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

5 نظرات:

ایرانی گفت...


آره داداش عزیز خسته نباشی در مورد انتشار داستانهای من چه تک قسمتی و چه چند قسمتی صاحب اختیاری و من در این خصوص داستانهای زیادی رو هم معرفی کردم و از این بعد سعی می کنم به میزان محدودتری معرفی کنم که بتونی بررسی کنی . داستان دنباله دار سد های شکسته که در 23 قسمته یک داستانیه با سوژه ای متنوع که شامل سکس به زور و به نوعی تجاوز وسکس با خواهر و مادر و انتقام گیری و سکس با غریبه و نادختری هم میشه که داستان بدی نیست و می تونی ازش استفاده کنی . امیر اگه از سفر بر نگرده سایت به همین صورت بازه ولی من حداقل تا دو هفته اول محرم داستان جدید نمیذارم . در ضمن چند وقت پیش که بررسی می کردم داستان تمنای تمنا رو که چند قسمتی بوده فقط قسمت اول اونو گذاشتی و ادامه اش ندادی فکر کنم به همون صورت مونده باشه .. امیر حسین عزیز هم در ذیل داستان نه اولین نه آخرین برام پیام گذاشته درخواست داستان میسترس اسلیو به اسلیوی پسر یا مرد رو داره .. امیر حسین عزیزم ممنونم از پیام دلگرم کننده ات چشم حتما سر فرصت این داستانو می نویسم . از اونجایی که من دست تنهام و درخواستی ها زیاد شده و دو هفته هم تعطیلیم ممکنه یه خورده طول بکشه و حالا دیر یا زودشو به بزرگواری خودت ببخش . درضمن از همه نظر دهندگان سایت لوتی که با نظرات گرمشون منو به ادامه راه دلگرم می کنند سپاسگزارم . دوستان عزیز از همه تون ممنونم به خاطر وقتی که برای مطالعه این داستانها گذاشته امیدوارم که با تداوم این دوستیها بتونیم یار و یاور خوبی برای هم باشیم . برقرار باشید..راستی آره داداش عزیز در ادامه پیام بالا اینو هم به عرض برسونم که در داستان زن ذلیل مرد ذلیل هم قسمتهایی در خصوص میسترس اسلیوی ومیستر اسلیوی وجود داره که بسیاری از دوستان و علاقمندان عزیز این داستانها ممکنه درجریان نبوده نباشند . سربلند باشی ...ایرانی

ناشناس گفت...

ممنون از زحمات ایزانی عزیز.یه درخواستی ازت داشتم.چرا داستان بهشت ناقصه؟ادامش نمیدی؟خیلی داستان باحالیه

ایرانی گفت...

با سلام به دوست خوب و آشنا ..راستش من هنوز فرصت نکردم این داستانو بخونم . از بس داستانها زیاد شده که وقت نمیشه . در هر حال خوشحال می شدم اگه می تونستم ادامه اش بدم . دوست خوبم فردین یا پارسا یه داستان دنباله دار در مورد اتوبوس سکسی خواسته و هنوز پس از 8 ماه نتونستم شروع کنم که می خوام جای مادر فداکار که چند قسمت دیگه تمومش می کنم بذارم . اصولا یک داستانو اگه نویسنده همون داستان ادامه بده بهتره .. مثلا داستان خانوم مهندس رو من ادامه دادم ولی بازم یه تفاوتهایی بین دو سبک مشاهده میشه لحن کلام و داش مشتی تر بودنش وکش دادنهای یک ماجرا ... درهر حال مزایا و معایب هر دو حالت هم با هم فرق می کنه . ممنونم ازت که به داستانهای این مجموعه توجه داری . پاینده باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...


آره داداش عزیز این چند داستان رو که در ذیل اسم می برم در اصل تک قسمتی هستند ولی دو تای اول خیلی طولانی بوده و می تونی در قسمتهای دنباله دار هم منتشرشون کنی 1-جنگل عشق وانتقام ..عده ای دختر که از خیانت مردها به ستوه آمده اند پسری را که او هم از خیانت دوست دختر نالان است در جنگلی می دزدند و به او تجاوز می کنند و ماجراهای جالبی به وجود می آید 2-جهیزیه ..داستانی که یک زن عقد شده به خانه بخت نرفته برای جورکردن جهیزیه اش مجبور به خودفروشی از ناحیه غیراصلی می گردد 3-جادوی هوس ..سکس نامادری وپسر ..فعلا این سه تا رو معرفی کردم تا به داستانهای دیگه برسم .. پاینده باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش گرامی این هم چند داستان دنباله دار ..1-تولد عشق و هوس در 13 قسمت که یه پسری در دانشگاه قبول میشه و روز تولدش هم هست و مادره یه سکس پارتی ترتیب میده متشکل از دوستاش و دوستای پسرش 2- دزد و کاهدان در 5 قسمته که یک پسر عاشق یک بیوه یا مطلقه میشه باهاش سکس می کنه و....دو تا داستان دیگه هستند مثل اولین و آخرین عشق که سکسی عشقیه و سوزه ای قوی داره یه پسر عاشق یه دختر میشه باهاش رابطه بر قرار می کنه دست زمونه اونا رو از هم جدا می کنه و بعد ...از اونجایی که مثل مربی عملی من جز اولین کارهام بوده این اثر یه ده درصدی درش سبک کتابی به کار رفته داستانش به نظر خود من خیلی قشنگه می خوای یه دور بخون چون مثل مربی عملی من اگه بخوام باز سازی کنم وقت می گیره . البته درصد کتابی اون کمتره .. یه داستان دنباله دار دیگه هم به اسم هوس یا عشق هست که همین حالتو از نظر سبکی داره ..داستانش در مورد زنیه که پس از از دواج با ماجراهای جالبی با مردای دیگه رابطه بر قرار می کنه و...موفق باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر