ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 86

شبنم خودشو طوری تنظیم کرد که بتونم راحت تر کیرمو تو کوسش حرکت بدم . هیکل توپی داشت . من دیگه حالی واسم نمونده بود . هر چند خیلی خوشم میومد و کیف می کردم ولی هر کس زیر کیر من قرار می گرفت این انتظارو داشت که یه جوری بهش حال بدم و اونو به ارگاسم برسونم . سه نفرو گاییدن و اونا رو به نهایت لذت رسوندن کار خیلی ساده ای نبود . کمرم درد گرفته بود . -شبنم خسته ام .. -چیه حالا که به ما رسیدی خسته ای ؟/؟ نکنه آرمیلا جونت اون جوری باهات بر خورد کرد حالت گرفته شد .. -نه خواهرمه هر وقت که بخوام می کنمش ..-خوشم باشه .. مگه خارج از این محفل هم می تونی خواهرتو بکنی ؟/؟ هرچه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک . ..وای که این خستگی سبب شده بود که سوتی بدم . -شبنم جون از زبونم پرید .. ما تو این مجلسه که می تونیم آزاد باشیم .. واسه این که یه خورده فکرشو مشغول کنم دیگه مجبور شدم خستگی رو فراموش کنم و یه جورایی تحملش کنم . بنده خدا خودشم خیلی بهم کمک می کرد منو بغلم کرده بود و رو هوا کوسشو دوبار به طرف کیرم حرکت داد .. مثلا می خواست مثل مردایی که زنو رو هوا می کنند باهام عشقبازی کنه اما دید که فقط تونست یکی دو ضربه وارد کنه و این من بودم که باید پهلوهاشو نگه می داشتم و رو هوا می کردمش . دیگه غیرتی شده بودم . -شبنم بذارم زمین .. من می دونم چیکارت کنم . .وقتی که رو زمین قرار گرفتیم کف دستمو بردمش عقب و محکم زدم به کوسش . چند بار که این کارو کردم و بدنش سست شد این بار با دو تا انگشتم لبه های کوسشو به دو طرف باز کرده و کیرمو از زیر فرو کردم توی کوس و جفت انگشتامو بر داشتم . خیلی به نرمی شبنم تپلو می گاییدم  . نرم و با تماسی شدید .. مثل یه ورزشکاری که با نرمش دور می گیره منم به تدریج کیرمو گذاشتم رو دور تند .. -بززززززززن حالا داره یه چیزی میشه .. بزن بززززن .. فریاد های اون زنا و مردا رو دور ما کشونده بود .. همه محو ما شده بودند .. -شبنم کیرشو قورت ندی ما هم هستیم . -آهای شبنم اگه من جات بودم همونجا کیرشو قفل می کردم .. یه لحظه به دور و برم نگاه کردم ببینم خبری از آرمیلا و آهو هست یا نه .. ولی ندیدمشون . انگاری اونا دوست نداشتن که منو سرگرم عشقبازی با یکی دیگه ببینن . شاید براشون گرون تموم می شد . مامان الیا رو دیدم که اون دور و بر می پلکه و اومد نزدیک من .. -مامان چه عجب نمردیم و یه بار دیدیم که به کوست استراحت دادی . ببینم کیری مونده که امروز اونو به کوست نفرستاده باشی ؟/؟ -آره پسرم کیر تو . الان منتظرم که تو کارت تموم شه و بتونم بیام رو کیرت . -مامان من که دیشب کردمت .. وای بازم سوتی داده بودم . شانس آورده بودم که شبنم از بس در حال کیف کردن بود دیگه حواسش به حرف من نبود . -مامان ! آرمیلا امروز خبلی رنجیده خاطر شده .. منم کمرم خیلی درد گرفته و تازه هنوز 5 ساعت نشده اومدیم اینجا .. یه چیزی حدود سی ساعت دیگه باید اینجا بمونیم . پدرمون در میاد -آریا مگه همین آرمیلا نبود که می خواست خونه خرابت کنه -مامان اون خواهرمه دخترته . دلت میاد این جوری در موردش حرف بزنی ؟/؟ -نه آریا دلم نمیاد ولی جواب کوسمم باید بدم . -مامان این تن بمیره به جون تو قسم که تو الان  سیراب سیرابی -فقط اشتهای کیر تو رو دارم -حالا به جای این کارا کمکم کن که یه جورایی این شبنم خانومو ارگاسمش کنیم اون وقت من زود تر آزاد میشم .. اگه بخوای بری معلوم نیست کی دور و بر من میاد و اون وقت اولین نفری که بیاد و شکارم کنه مجبورم برم توی دامش . دیگه نمی تونم بگم با اجازه می خوام برم مامان جونم منتظرمه تا کیرمو بکنم تو کوسش .. حتما بهم می خنده و میگه بچه ننه رو ببین . . دیگه دیوونه اش کرده بودم . الیا اومد جفت سینه های شبنمو گرفت تو دستاش و باهاشون ور رفت .. لبشو گذاشت رو لبای اون و خوب با ماچ و بوسه هاش اونو حالی به حالی کرد . همه کارا داشت خوب پیش می رفت که یهو هوس مامان الیا گل کرد و کونشو گذاشت رو سر شبنم و پاهاشو به دو طرف باز کرد و چاک کوسشو قرار داد رو سرش . -مامان تو که این جوری داری حواسشو پرت می کنی و تمرکز اونو بهم می زنی .. شبنم به حرف اومد و گفت عیبی نداره آریا جون من تمرکزم بهم نمی خوره اتفاقا این جوری یه نوع حال کردنه .. و به من لذت میده .. حالت ما طوری بود که شبنم طاقباز دراز کشیده بود و من از روبرو در حال گاییدنش بوده مامان هم رفته بود رو دهن اون نشسته بود و دستاش هم رو سینه هاش قرار داشت . من و مامان الیا سر هامون رو بروی همدیگه قرار گرفته و برای این که از شرایط و لحظه ها استفاده بهینه ای کرده باشم صورتمو به صورت مامان نزدیک کرده و با یه بوسه داغ , هیجان  و داغی کیری رو که تو کوس شبنم بود بیشترش کردم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر