ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 87

شبنم هر چی می خواست دست و پا بزنه  نمی تونست و فقط با لباش کوس مامانو طوری میک می زد که تا حدودی با هوس خودشم کنار بیاد . مامانم از مکیده شدن کوسش طوری کیف می کرد که لباش به شدت رو لبام می گشت و اونم لبامو میک می زدو  دستمو دور کمر مامان الیا حلقه کرده با سینه هاش ور می رفتم . چه عطش و هیجانی داشت این مامان که هر چی باهاش ور می رفتی بازم تشنه تر می شد . این زن اصلا سیر بشو نبود . من که فکر می کردم از همه کیر ها باید یه تبرکی بگیره تا دلش خنک شه . حالا اون بماند که حداقل با ده دوازده تاشون هم حال مفصل می کنه .. یه لحظه که دهنم از رو دهن الیا جون بر داشته شد بهش گفتم مامان جون چه خبره تو امروز دیگه خودتو کشتی . اگه جرت بدن چی ؟/؟ چه جوری می خوای حال کنی .. -نگران نباش آریا من خودم همه رو جر میدم .. عجب مامانی داشتم من . پس من باید خیلی به خودم ببالم که مامان با این درجه از حشریت خودش به کیر من افتخار داده . دیگه از دست این شبنم حوصله ام سر اومده بود . مامان اومده بود بهتر کنه بد تر شده بود و اونم جا خوش کرده به پشتی مامانم به این زودیها قصد دل کندن و بلند شدن از رو منو نداشت ولی من ناامید بشو نبودم . مامانو ول کرده و دو تا پاهاشو گرفتم و و به دو طرف بازشون کرده کیرمو همچنان به ته کوسش می کوبیدم . چهار تا انگشتمو هم در همون حال گاییدن از بالا کردم تو کوسش .. کوسش نشون نمی داد که تا این حد جا دار باشه وای در حال حاضر یک کیر و چهار تا انگشت منو تو خودش جا داده بود . انگشتامو به سقف کوس شبنم می زدم . سرعت انگشتا بیشتر از سرعت کیر بود . شبنم جیغ می کشید . جیغش از روی هوس شدید بود نه درد . . اشکش داشت در میومد -اوه آریا جون .. جون جون .. منو بکن .. کوسم .. کوسسسسم .. منم که دیگه اصلا انگار آب کیرم در حال خشک شدن نشون می داد امونش نداده ویک ریز اونو از این سمت به اون سمت حرکتش داده و ولش نمی کردم .. مامانو حالیش کردم که دست از کیف کردن خودش بر داره و یه خورده هم به این زنه کیف بده تا ما زود تر از شرش خلاص شیم . مامان نوک سینه های شبنم رو به نوبت گذاشت تو دهنش .. زن زیر کیر و فشار انگشتای من دیگه از حال رفته بود و مکیده شدن سینه هاش توسط مامان هم دیگه  مزید بر علت شد .  شبنم که تمام بدنش دیگه شبنم شده بود دستاشو گذاشته بود زیر شکمش و فریاد زنان گفت -اوووووووخخخخخ آخخخخخخ ادامه بده همین دور و براست . تو شکمم داره می گرده . داره حرکت می کنه . از زیر سینه هام داره میاد .. جووووون ولم نکن . آریا بذار بیاد بذار بریزه .. هر چی اون می گفت و من به هوس میومدم ولی نمی دونم آبم چرا تو کوسش خالی نمی شد . اون ارضا شده بود ولی من همچنان داشتم می گاییدمش . -بکن بکن .. ولم نکن .. تموم کردم ولی دوست دارم دوباره شروع کنم .. در اینجا مامان اونو یه هلی داد و رو من نشست -شبنم جان باید ببخشید . اسراف حرامه . زیاده روی خوب نیست . یک خواهر مسلمان نباید حق خواهر خودشو پایمال کنه . شبنم هاج و واج مونده بود .. -آریا جون پس کی می خوای تو کوسم آب بریزی .. -شبنم گلی من چند قطره ریختم تو کوست . از بس تشنه ات بود و داغ بودی شاید متوجه نشده باشی . کوس داغت هر چی آب داشتمو خورده . تشنه اش بوده .. -من بازم تشنه ام . کوسم بازم آب می خواد . از بس داغه هر چی می ریزی همه رو می خوره .. -خوبه شبنم جون باید به بقیه  هم برسم . فکر سر درد خودمم باید باشم . این شبنم دیگه خیلی پوست کلفت بود من هنوز یه بار توی کوسش خالی نکرده بودم اون می گفت برای دومین بار بریز تو کوسم . -شبنم جان باید به همه برسه .. یه فشاری به مامان آوردم که یه دفاعی ازم بکنه -شبنم جان آریا راست میگه باید به همه رسید . تو هم برو یه مرد دیگه رو واسه خودت پیدا کن . البته هر وقت بخوای یه مرد هست که بخواد باهات طرف شه . اونم چینگ چانگ چونگه .. داماد برادر شوهرم . آدم قحطی بود از چین شوهر آوردند . . مامان چند دقیقه ای خودشو رو کیرم حرکت داد . من عین مجسمه ها دراز کش بودم و اون فقط داشت بهم حال می داد و حال می کرد . از اونجایی که گفته بودم کمرم درد می کنه اون عشق مادرونه اش دیگه نذاشته بود که زیاد کاری به کارم داشته باشه . درسته که به عنوان یک زن هوس داشت که باهاش ور برم ولی دلسوزی مادرانه اش هم جای خود داشت و نسبت به من احساس مسئولیت می کرد با توجه به این که هنوزم مجرد بودم و با هم زیر یه سقف زندگی می کردیم و از طرفی من و اون هر وقت می خواستیم می تونستیم تو خونه هم با هم حال کنیم . دستمو که به کون و کپل مامان الیا رسونده بودم حس کردم از دیشب تا حالا که به این کون دست نزدم بازم درشت تر و خواستنی تر و هوس انگیز تر شده . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر