ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

دنیای عشق

می دانم که فراموشم کرده ای . می دانم که دیگر قلبت برای من نمی تپد . این را در نگاه تو و کلام تو می خوانم . کاش راز نگاهت را نمی خواندم . چه شیرین بود لحظه های دیروزها وقتی که بایاد تو چشمانم را می بستم و با یاد تو پرواز می کردم و بایاد تو خود را در آسمان سعادت می دیدم . چه شیرین بود لحظه های دیروز ها وقتی که بایاد تو چشمانم را می گشودم  تا دوستت دارم گقتن ها و نوشتن هایت را ببینم و بشنوم . وچه تلخ است لحظه های امروزها وقتی که که احساس می کنم تو از لحظه های من می گریزی تا دیگرنگویی که دوستم می داری . چه تلخ است به گذشته بازگشتن و کلام شیرین تو رادیدن .. آن کلام محو شده درباد .. کاش  تقدس  واژگان دوستت دارم را احساس می نمودیم . کاش تاپای جان برسرآن می رفتیم . کاش وقتی با تیر نگاه مرگبارت به من می نگریستی چشمانم را می بستم . اما مگر می توان چشمان خود را به روی حقیقت بست ؟/؟ عشق را همچون آوای دهل ساخته اند . چون یک بازیچه مثل خمیر بازی مثل کفی روی آب ... به گورستانی که می گفتند مدفن   ارزشهاست  رفته بودم . دیدم که بر مزاری جمع شده اند و می گریند . تو هم در میان آنان بودی . زار زار می گریستی . همگام با دیگران اشک می ریختی .. نمی دانستم که سنگدل هم اشک می ریزد و بیوفا هم گریان است . آمدم تا تسلی تو باشم . وقتی پرسیدم چه کسی را در اینجا به خاک سپرده اند شنیدم هیچکس اما همه چیز اینجاست . اینان برای مرگ عشق می گریند . عشق را در همین جا به خاک سپرده اند . و تو بی وفا هم در میان آنان بودی . عشق را مگر می توان به دست خاکش داد ؟/؟ عشق در دلهای ماست . با جان و روان ما .. فریاد زدم و تورا نشانت دادم . این است آن که عشق را کشته .. وفا را کشته و به دوستت دارم ها پشت نموده است . آرامگاه عشق در قلب اوست و در قلب همه شما که بیهوده می پندارید که عشق مرده است .عشق در دلهای ماست که آرام می گیرد و آرام می بخشد .  تا او زنده است عشق هم زنده خواهد بود واوست خالق جاودان . همیشه زنده وپاینده .  مرا از گورستان راندید . گفتید که بیهوده می گویم .. و تو محبوبه من قلبم را شکستی اشکهایم را ندیدی . دستم را برروی سینه ام نهاده گفتم هنوز دوستت دارم هنوز در قلب منی .. . اما در دنیایی که رسمش این است  که عشق را بمیرانند و بر مزار خیالی اش مرثیه بخوانند عشق هنوز نمرده است .. با دلی شکسته به تنهایی خود پناه آ ورده  خدای عشق آفرین را فریاد زدم تا عشق را همچنان در قلب من زنده نگاه دارد . بیهوده می پندارید که عشق و ارزشها مردنی هستند . ارزشها  در جانهای ماست دراندیشه های ما دررفتارهای ما . شاید به آنها پشت کنید اما آنان عمری جاودانه دارند . فلبم  راشکستی و بر مزار عشق گریستی . تو که عشق را نمی شناختی اشکهایت برای چه بود ؟/؟ !من هم گریستم . اینک دنیای عشق آغوش خود را برای من وبه روی من گشوده است . به عشق آفرین  پناه برده ام . اورا فریاد می زنم . اورا که هستی بخش من است .  آری دنیای عشق فانی نیست .  کاش تو هم لذت عشق را در می یافتی و در آغوش من چون دو پرنده عاشق ازمعبد به سوی معبود پرمی کشیدیم . ...  پایان .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ایرانی گفت...

با سلام خدمت همه خوانندگان گرامی! عزاداری شیعیان عزیز قبول درگاه حق باشد . قراربود تا دو هفته انتشار جدیدی نداشته باشم اما این شامل مطالب غیر سکسی نمی شود و اگر فرصت کنم هر چند وقت به یک بهانه ای در خدمت شما خواهم بود تا این ایام به پایان برسد . پیروز باشید ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش عزیز این ایام پیامهایی را که در خصوص معرفی داستانها و احیانا پاسخ به بعضی نظرات خوانندگان محترم سایت لوتی باشد در ذیل پیام یک روز با ایرانی آورده یا خواهم آورد . چند داستان دیگر هم معرفی کرده ام درضمن پاسخ مجددی در خصوص پیام دوباره سارای نازنین (درخصوص داستان مادر فداکار)در ذیل متن یک روز با ایرانی داشته ام که آن دومی هنوز منتشر نگردیده . سپاسگزارم از زحمات شما ..پایدار و پاینده باشید ...ایرانی

 

ابزار وبمستر