ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اولین آب

نمی دونم زن همسایه چرا این قدر باهام مهربون بود . اون و شوهرش بچه نداشتند . شوهرش راننده اتوبوس بود و هر وقت که خونه نبود منو از همون بچگی می برد خونه اش و مثل مامانم رفتار محبت آمیزی باهام داشت . آخه ما سه تا داداش یا پسر بودیم و بچه چهارم خونه ما هم دختر بود و من سومین پسر خونه بودم . خیلی هم خوشگل بودم . مامان منم زن مهربونی بود و دلشم برای زن همسایه که بچه دار نمی شد می سوخت . فکر می کنم شوهره هم رفته بود جای دیگه زن گرفته بود و صداشو در نمی آورد . این زن روز به روز به من بیشتر عادت می کرد . با این که بزرگتر هم شده بودم ولی دست از سرم بر نمی داشت . منم بهش عادت کرده بودم . یه سری کارایی انجام می داد که به من می گفت تو خونه خودم صحبتشو نکنم چون ممکنه بقیه برداشت دیگه ای کنند و منو نذارن که دیگه بیام اونجا . اوایل که بچه تر بودم متوجه نبودم چی میگه . ولی بعد که بزرگتر شدم و یه چیزایی حالیم شد فهمیدم که یه جورایی بهم گرایش داره . از اون جایی که خیلی ساکت و آروم بودم و اونم با روحیه ام آشنایی داشت و می دونست که حرفی ازم به بیرون درزنمی کنه اکثرا نیمه لخت جلوم ظاهر می شد . در اتاقو قفل می کرد و با همون حالت بغلم می کرد . طوری که خفه می شدم و دلم می خواست از دستش دربرم . منو می بوسید . کیرمو که اون موقع کوچولو بود و تازه می خواست از مرحله شومبول بودن در بیاد دستمالی می کرد . بااین که بزرگتر شده بودم ولی بازم می رفتم پیشش . تازگیها یه خورده جلو خونواده ام خودشو مومن تر و محجبه نشون می داد بعدا فهمیدم این کارا رو واسه این می کنه که اونا بهش شک نکنن . رفته رفته کار به جایی رسید که شوهر این زن هفته ای بیشتر از دو بار به خونه نمیومد و من حتی شبا هم خونه اونا می خوابیدم . شوهرش از این بابت چیزی نمی دونست و تازه اگرم می فهمید اهمیتی نمی داد . اونم اون قدر زرنگ بود که  بهم سفارش کرد که به مامانم نگم شبا کنار اون می خوابم .. دیگه شرایط به گونه ای شده بود که شوهر آتوسا ماهی یه بار هم خونه نمیومد و. فقط خرجی می فرستاد . زن همسایه حتی منو با خودش می برد حموم ومی شست . به کیرم دست می کشید و راستش اون وقتا هیچ احساسی نداشتم .. ولی  دوازده سالم که بود حس کردم که از این کاراش داره خوشم میاد . یواش یواش لذت می بردم از این که شبا پیشش بخوابم . نه تنها از تماشای کون گنده اش چندشم نمی شد بلکه همیشه منتظر بودم که کی میشه برم تو رختخواب پیشش دراز بکشم . اون حتی ازم خواسته بود که از جریان دو نفری حموم رفتن ما چیزی به خونواده ام نگم . تا این که یکی از این روزا که با هم رفته بودیم حموم و کیرمو دستمالی می کرد احساس کردم که دارم یه لذتی می برم و یه حالی بهم دست میده که تا حالا همچین حالتی نداشتم . یه خورده کیرم سفت شده بود . -خوشت میاد آرش ؟/؟ دیگه داری بزرگ میشی و یواش یواش شیطون میره تو جلدت . من جای مامانتم نکنه یه حسی نسبت بهم پیدا کنی . اون حتی بهم آمپول زدن هم یاد داده بود . از فیلمهای آتوسا این بود که واسه این که کسی نگه چرا این وضعیت بین من و اون بر قراره یه صیغه محرمیت واسه مون خونده بودن که اشکال شرعی پیدا نشه . تازه سر این مسئله هم کلی با مامان بحث داشت اون می گفت تو شوهر داری صیغه دیگه چیه . آتوسا می گفت نه این مدلی فرق می کنه اشکالی نداره و یه جوری فیصله اش داد . من که ندیده بودم ملا همچین چیزی بخونه درهر حال  از اون به بعد بیشتر منو می برد حموم و بیشتر با کیرم بازی می کرد . خیلی حرص می خورد . کیرمو تند تند تو دستاش می گردوند با یه دست با دو دست . با کف صابون و گاهی هم خشک .. لجش می گرفت و می گفت چرا نمیاد چرا نمیاد .. اون از یه آبی صحبت می کرد که وقتی مردا به سن تکلیف می رسن باید بیاد . کار به جایی رسیده بود که من از تماشای کونش و اندام لختش لذت می بردم . من دیگه واسه رفتن به خونه شون زنگ هم نمی زدم . یه بار که سرزده رفتم توی اتاق خواب دیدم  رو تخت افتاده و دمر و کونش به طرف منه .. یه لذتی بردم که تا به حال چنین کیفی رونکرده بودم . دستمو گذاشتم رو کیرم و این بار من باهاش بازی می کردم . دیدم صداش دراومد . متوجه شده بود که من اونجام . به این صورت هیچوقت ندیده بودمش . یه بار تو حموم شورتشو جلوم در آورده بود ولی هنوز کار به اونجا نکشیده بود که بخواد مدت زیادی رو کاملا لخت جلوم وایسه . -آرش خجالتی ما رو باش . حالا کیرتو گرفتی تو دستت داری واسه ما جلق می زنی ؟/؟ خسته نشی آقا پسر . کیر خشک چه به درد ما می خوره .. نمی دونستم چی داره میگه .. خیلی بی حال رو تخت افتاده بود . مدتها بود که کیرمو تو دهنش نذاشته بود .. دهنشو باز کرد .. می دونستم چی می خواد کیرمو گذاشتم تو دهنش و اون مثل یه شکلات دسته دار میکشون زد من لذت می بردم . خیلی زیاد . خیلی .. دلم نمی خواست که که دهنشو از کیرم جدا کنه .. چشاشو باز کرد و گفت پسره خواجه هنوز آبت نیومده ؟/؟ .. خواجه نیستی .. ولی اگه آب کیرت میومد یه صفای دیگه ای داشت . آرش پشتم دراز بکش .کونمو بمال .. از وسط بازشون کن . ببین حال نمی کنی ؟/؟ راست می گفت . انگشتمو گذاشتم رو سوراخ کونش . دلم می خواست کیرمو فرو کنم تو اون سوراخ . تازگیها هم کلاسیهام از گاییدن دوست دختراشون می گفتند و این که فرو می کنن تو کونشون . خیلی هم درد داره . -آرش چی دوست داری چی دلت می خواد . هرکاری دوست داری بکن .. کون آتوسا رو بوسیدم و کیرمو به سوراخ کونش مالیدم . سفت بود کیرم نمی رفت داخل .. -آرش جان می دونم بار اول سخته .. دردت میاد ؟/؟ کیرت دردش می گیره ؟/؟ شیطون بلا تو از کجا می دونی کیر باید بره تو سوراخ .. موضوع دوست دخترای دوست پسرامو واسش گفتم -آرش نکنه گول این دخترا رو بخوری مادرت تو رو سپرده دست من و مسئولیت من سنگین شده فردا پس فردا اگه منحرف شی همه از دید من نگاه می کنن . درحالی که دمرو افتاده بود رو تخت با دست چپش کیر منو گرفت و اونو یه خورده پایین تر از سوراخ کونش مالید و گفت یه سوراخ اون پایین می بینی ؟/؟ بهش می گن کوس . -همون که دور و برش خیلی خیسه ؟/؟ -آره خود خودشه . بمال روش و بمال اون وسط . بمال .. بمال .. خواهش می کنم ... کیرمو دو سه سانتی پایین تر از سوراخ کونش قرار داده و اون یه خورده به کون خوشگلش حرکت داد و با دستش کیر منو گرفت و با حرکت کونش دوتایی رو طوری به هم چسبوند که سر کیر من رفت تو کوسش .. چه حس خوبی داشت . یه حسی شبیه به همونی که رفته بود تو دهنش ولی از این طرف خیلی می چسبید . لذت می بردم . یه گرمای عجیبی داشت که حس می کردم کیرم داره آب می شه . دوطرف کونشو با دستاش گرفت و اونا رو به پهلو ها بازشون کرد . -آرش این قدر دست و پا چلفتی نباش یه حرکت به کیرت بده . کیرم تا ته رفت تو کوس آتوسا .. -حالا تند تند بذار تو بکشش بیرون بذار تو بکشش بیرون . خیلی خوشم میومد پوست تنم لذت عجیبی می برد و خود کیر بیشتر از هر جای دیگه ای حال می کرد . به نظرم اومد شیرین ترین و بهترین لحظات زندگی باید همین لحظات باشه . واسه مرد لحظاتیه که کیرش میره توی کوس زن و واسه زن هم لحظاتیه که کیر مردو توی کوسش راه میده . -جوووووووون جووووووون آرشششش بکن کوسسسسسمو کوسسسسسسم .. خیلی وقته کیر نخورده .. اوووووفففففف نههههههه چقدر داغه .. باید کلفت ترش کنی .. تیز ترش کنی .. بکن منو بکن .. حالا که فکرشو می کنم هیچ سکسی به اندازه اولین سکس بهم لذت نداده نخواهد داد . نه به خاطر این که اولین سکس من بوده به این دلیل که هرچی کیرمو فرو می کردم تو کوسش فقط لذت می بردم و آبم نمیومد یه لذت ادامه دار . لذتی که برای تداومش نیازی به خوردن قرص و دارو و استعمال اسپری نبود . جلوگیری نمی خواست و زودانزالی هم نداشتم . چی می شد همه وقت گاییدن به همین صورت بود .. -بکن بکن منو ولم نکن .. جووووووون منو ببوس بیفت رو من .. سینه هام .. -آتوسا جون خیلی مزه میده کیف داره -حال کن عزیز دلم . فقط به کسی نگو که ما از این کارا باهم می کنیم .. چقدر از تماشای اندامش لذت می بردم . خیلی حال داد یه بالش نرمی رو که کنارش بود تودستش گرفت و اونو گذاشت وسط لباش و با دندوناش گازش می زد . خیلی خوشش میومد . منم که حس کردم اون داره حال می کنه به سرعت گاییدنش اضافه کردم .. اون از حال رفته بود .. -جاااااااان .. آبمو آوردی .. مردونگی کردی . حال دادی فدای کیرت آرش ولی هنوز آبت نیومد نمی دونم چرا سیر نشدم . این بار طاقباز کرد و لبه های کوسشو به دو طرف باز کرد و گفت آرش بیا روم دلم می خواد از این طرف هم بکنی توکوسسسسم . دیگه ولت نمی کنم . تو میشی پسر خودم . شوهر خودم . هیشکی نمی دونه تو پیش من می خوابی . کیرمو این بار از روبرو کردم تو کوس آتوسا روش دراز کشیده و اون دو تا دستاشو گذاشت دور سرم و لبامو چسبوند به لباش . این بار بیشتر از دفعات قبل از بوسه آتوسا لذت می بردم . بازم با همون سرعت می کردمش . کیرم مثل دفعه قبل داغ بود . یه حس هیجان و هوسی داشتم که تموم نمی شد . یه لحظه حس کردم که یه چیزی داره ازم می ریزه .. یه حالتی مثل زمانی که میرم دستشویی ولی نه به اون نرمی . اما یه حال و هوای خاصی داشتم . حس می کردم دارم سبک میشم و این یک اتفاق خوب برامن بوده . چشام باز نمی شدند . -آرش .. تو داری تو کوسم آب می ریزی .. آب کیرت بالاخره از چشمه ات اومد بیرون .. جااااااان جاااااان .. دیگه راهش باز شد . تو مرد شدی .. خودم بهت می رسم .. پر آبت می کنم .. شیطون فقط مال منی . دختر بازی بی دختر بازی . تازه اونا نمی تونن بهت کوس بدن . آب کیر خودمو برای اولین بار وقتی که از حاشیه های کوس آتوسا در حال بیرون ریخته شدن بود دیدم . اون چه جوری با انگشتش اونو از بغل کوسش جمع کرده میذاشت تو دهنش . من که حالم داشت یه جوری می شد . این بار دیگه کیرم شل شد . آبم اومده بود . یه احساس سیری خاصی می کردم . مثل این که غذایی خورده باشم و تا یه مدتی گرسنه ام نمیشه ولی آتوسا کاری کرد که خیلی زود گرسنه ام شه .. خوردن و مکیدن کوسشو همون روز بهم آموزش داد و کارایی که باید انجام بدم که یه زن چه جوری حشری شه . نیمساعت نشد که هوسم برگشت و دوباره کیرم شق شد . از اون به بعد دو تایی مون رفتیم تو خط فیلم . شوهر آتوسا که دیگه تقریبا پیداش نمی شد . فصلی کار می کرد . یعنی فصلی میومد به زنش سر می زد. فقط هر ماه به حساب آتوسا یه پول سنگینی  می ریخت ومی ریزه که زنه کاری به کارش نداشته باشه و خونه رو هم به اسم آتوسا کرده .. دیگه از این بهتر نمی شد بعد از ماهها کیرم کلفت تر و دراز تر شد .سالها گذشت و ما دویار جدا نشدنی موندیم . شوهره تو باغ نبود و ما هم سیاستمونو حفظ می کردیم و بیشتر رعایت می کردیم ..تا با استفاده از شعار کم بکن همیشه بکن بتونیم رابطه خودمونو حفظ کنیم .  آتوسا کاری کرد که شوهرش واسه من معافی از خدمت بگیره .. شوهرش هم واسه این که رضایت زنشو جلب کنه هر کاری که از دستش بر میومد انجام داد اون که دیگه نمی دونست من بیشتر شبا شبا پیشش می خوابم .. حتی می خواست منو شاگرد خودش کنه که اینو دیگه آتوسا قبول نکرد فکرکنم شوهره جای دیگه بچه دار هم شده باشه ولی به آتوسا چیزی نمی گفت . گاهی یاد اون روزی میفتم که واسه اولین بار کیرم رفت توی کوس آتوسا و آبم نمیومد چه لذت ادامه داری بود . تازگیها آتوسا یه مغازه واسه خودش جور کرده و اونو کرده بوتیک و دوتایی مون اونو می گردونیم . هرچی بهش میگم تنهایی اداره اش می کنم قبول نمی کنه می ترسه دختر بازی کنم . من دیگه شدم بچه اون ولی گاهی به خونه خودمم سر می زنم . فکر می کردم که حالا که دوتایی مون میریم سر کار واسه سکس خیلی خسته باشیم ولی انگاری با هوس و هیجان بیشتری میریم تو بغل هم ..پایان ....نویسنده ..ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

عالی بود

ایرانی گفت...

سپاسگزارم دوست نازنین و آشنای من ! برقرار باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر