ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 116

پاسدارا و گردن کلفتای مملکتی که یه خورده پاچه خواری منو کردند پخش و پلا شدن . البته پراکنده شدن اونا با لباسای فرم یه منظره زشتی به این مجلس عروسی داده بود . چند تا فیلمبردار زن و مرد با شور و هیجان بسیاری در حال فیلمبرداری از این مراسم بودند . کارینا از شادی در پوست نمی گنجید . بد جوری منو بغل زده بود . -می دونستم کوروش می دونستم بابام با این قدرت و پولی که داره می تونه تو رو برام بیاره . تو شوهر من میشی مال خودم . فقط به زنای اینجا اونم با اجازه من سرویس میدی . من میشم سلطان بانوی تمام این خانوما . خیلی کیف داره نه؟/؟ می تونم به همه اونا دستور بدم . کوروش دوستت دارم .. اینا همشون می خوان ازتو بچه دارشدن که بعد از خودشون روح مافیا رو در این آب و خاک زنده نگه داشته باشن . این کارینا هم یه جوری درهم برهم نشون می داد . یه حرفایی می زد که من قاطی کرده بودم و گاهی فکر می کردم از بس کلاس به بالا حرف می زنه من متوجه حرفاش نمیشم . وای خدای من یه آخوند شکم گنده با یه دفتر دراز اومد به نزد من و کارینا .. اون که به محض دیدن آخونده گفت حاج آقا تو رو خدا این قدر لفتش نده . هرچی بخوای بهت میدم . ما امضا می زنیم بعدا هرچی می خوای پرش کن . مهریه هم یک کتاب قرآن و واسه خالی نبودن عریضه پنج تا سکه طلا .. من که نیاز مالی ندارم . درسته کوروش جون ؟/؟ راحت میشی . من با این خانوما طی کردم که تا زمانی که بچه دار شن حق آمیزش با اونا رو داری و اونایی هم که یائسه شده باشن فقط یک بار می تونن باهات حال کنند . اگه این جور پیش بریم چهار پنج سال دیگه فقط مال خودم میشی . -یعنی این چهار پنج سالی رو من باید همین جا پیشت بمونم ؟/؟ -نه تا آخر عمرتو .. راحت میشی . دیگه لازم نیست که دور دنیا رو بگردی . اینجا همه چی داره .. هواپیما ..هلی کوپتر .. یه شهرک درست کردیم . هیشکی خبر نداره جز خود ما .. سینما داریم .. مسافر خونه داریم .. -ببخش کارینا جون اینا که همشون خونه دارن . کسی هم از جای دیگه سفر نمی کنه اینجا . هتل دیگه واسه چیه . -اون به خاطر اینه که یه سری از دخترا و پسرای همین  پاسدارا و کارتل ها و تراست های اقتصادی و مافیا که هوس سکس کنند راحت بیان به این هتلها . البته حالا بازارشون خوابیده . ولی دوباره داره را ه میفته . چون زنا و دخترا که از کار نیفتادن . اونا میرن توی این هتلها با هم لز می کنند . چون از بس ایمان این برادرای پاسدار قویه و ناموس پرست هستند میگن ما توقع نداریم  که زن و بچه و خواهران ما کار غیر اخلاقی و خلاف شرع انجام بدن . هنوز پس از گذشت  دهها سال از انقلاب هنوز هم با ایمان هستند ولی با یک تبصره اعلام کردند که اگه این خلاف در محیطی غیر از خونه باشه مباحه و حلال و ایرادی نداره . من و کارینا چونه مون گرم افتاده بود که دیدم ملا داره  غرغرمی زنه . کارینا حرفای شیرینی می زد ولی در اون وضعیت حوصله ام داشت سر می رفت  . واسه این که اعتماد کارینا رو جلب کنم گفتم عزیزم واقعا واسم مایه افتخاره که باهات ازدواج کنم ولی دلم می خواد با روحانی بزرگوار خلوت کنم و یه نیم ساعتی رو در عالم ربانی و معنوی باشم . آخونده رو کشیدم کنار و گفتم زن جنده ! هر چی می خوای بهت میدم . فقط منو از شر این دختره خلاص کن . -کوروش خان . اینها پدر آدمو در میارن اگه بخوام فراریت بدم -نه من نمی خوام که فراریم بدی . می خوام یه کاری کنم که عقد رو یه جوری نشون ندی و جایی ثبت نشه و ماسمالیش کنی .. وعده پولی بهش داده بودم که دقیقه ای معطل نکرد . -من در خدمتم کوروش خان . من اصلا به خاطر پول کار نمی کنم . دنیای ما دنیای معرفت و دوستی هاست . یه دستی به شکمش زده و گفتم یه خورده اگه از این معرفتت به ما بدی منم میشم آقا یوسف .. فهمید که دارم اون و شکمشو مسخره می کنم . با هم یه دو سه دقیقه ای رو حرف زدیم و اونو کلی سر حال کرده بودم . از یه چیزی تعجب می کردم و اون این که چرا خیلی سریع بهم اعتماد کرده بود . شاید این آخوندا آدم شناسن همان طور که ما آدما آخوند شناسیم . یواش یواش داشت این هوس در من به وجود میومد که زودتر برم سر وقت کارینا . دیگه برام فرقی نمی کرد که من و اون اسما زن و شوهر باشیم .. رسما باشیم یا اصلا نباشیم . این اشتهای من تمومی نداشت . کاظم پدر کارینا کیف می کرد از این که توجه من به دخترش زیاد شده . پیش بقیه هم احساس غرور می کرد که کوروش آریایی دامادشه . چون ظاهرا اون یه حالت فرماندهی اونجا رو داشت .. از قرار معلوم همه دعوت شدگان نباید از ساکنین اونجا بوده باشن کارینا بد جوری به هوس افتاده بود . حتی کنار عاقد هم می رفت که دیگه ملاحظه منو نکنه -عزیزم پیش حاج آقا بده -کوروش جون اینا که مرد نیستن . اسم مرد رو یدک می کشن .. بی خیال باش .. کارینا هم خیلی متین و موقر نشون می داد و هم به موقعش خیلی شیطون و رک گو ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر