ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 119

یعنی کارینا دختر پادشاه این سر زمین بود و من داشتم اونو می گاییدم ؟/؟ شاید اون تقصیری نداشت که پدرش تا این حد عوضی در اومده بود . در هر حال به من که بدی نکرده بودند ولی حق ملت رو برای خودشون می خواستند . بدبختا چه جوری می خوان جوونی از دست رفته شونو برگردونن -کوروش جون اینجایی ..-آها ..آره .. آره .. از داستان تکراری پاره کردن پرده دیگه داشتم خسته می شدم . دیگه باید به من دکترای پرده پاره کنی می دادند . متخصص متخصص شده بودم . هرچی باشه از بریدن گلوی گوسفند که اصلا دلشو نداشتم ببینم خیلی بهتره . معمولا در چند مورد همش از یه سبک استفاده کرده بودم . خودمو رو دختره سوار می کردم و کیرمو آروم به سوراخ کوسش می چسبوندم و خیلی نرم اونو به طرف داخل می فرستادم و بعد از خونریزی و مدتی سوزش عملیات رو شروع می کردم . کارینا خیلی خوشگل بود و سفید و سرخ . تیپش منو به یاد فیلمهای سکسی مینداخت که زناشو روسهای خیلی جوون تشکیل می دادند . پوست نازک و سفید و خوشگل .. عین هلوی پوست کنده . پدرش زیاد خوش تیپ نبود باید این هیکل و تیپ رو از مادرش به ارث برده باشه . مگر این که این کاظم خان پدرش نباشه و مادره به باباش خیانت کرده باشه .. بهتره از این فکرای منفی نکنم و برم رو داستان تکراری پرده پاره کنی خودم . -عزیزم نمی ترسی ؟/؟ -کوروش مثل این که قبلا هم پرسیدی من وقتی که در کنار توام از چیزی هراسی ندارم . قوی ترین شمشیر های دنیا اگه به دست تو بره توی کوسم تحملشو می کنم این که کیره -ولی کیر منم دست کمی از شمشیر نداره .. -حالا غلاف کوسمو ندیدی عزیزم . ببینم اگه کوست رفت تو کیرم می تونی درش بیاری یا نه ؟/؟ -ناقلا خیلی تنگی ؟/؟ این حرفایی که می زنی بیشتر دلمو می بری و دلم می خواد زودتر بیفتم روت . -خب بیفت من آماده ام . تشنه ام . می خوام که زود تر بیای و زودتر بهم حال بدی . -آخخخخخخ کارینا عزیزم نمی دونی که چقدر دوستت دارم . دلم می خواست باهاش حرف بزنم بهش بگم که من نمی تونم موندگار باشم . من مرد سفرم نه مرد حضر . در هر حال اون دلش خوش بود و نخواستم که روحیه شو موقع سکس و شاید هم بند شدن نطفه ضعیف کنم . خیلی آروم بهش نزدیک شدم . کیرمو هم از پایین به کوس این دختر زیبای روسی نما ی ایرانی الاصل نزدیک می کردم . در حالی که لبام به لباش نزدیک می شد خیلی آروم بهش گفتم که دوستت دارم . دوستت دارم .. اونم در حالی که چشاشو می بست لباشو باز کرد و گفت منم دوستت دارم کوروش بیشتر از این منتظرم نذار . فقط لبامو رو لباش گذاشتم و دیگه هیشکدوم حرکتی نکردیم . همون برای التهاب هردومون کافی بود ..-کاریناااااا -جاااااان .. با هر کلمه ای یه فشاری به کیرم می دادم . چقدر تنگ بود این کوس ناز ولی تپل این دختر . سر کیر من خیلی کلفت تر و قطور تر از حفره ریز کوس و کانونش بود . هر چندبا خاصیت ارتجاعی  کوس می شد کیر های کلفت رو هم کرد توش ولی باید به فکرد درد و تحمل اون از سوی محبوبه جدید خودم هم می بودم . فشارو زیاد تر کرده . سر کیرم رفت داخل کوسش -آخخخخخ .. آخ کارینا شدن نداشن و طبیعی بود . هیچ زنی نمی تونه بگه که من نمی ترسم . علاوه بر هراس جسمی  یه اضطراب روحی هم به آدم دست میده . گذر از یه مرحله ای که آدم لقب و اسم یه دختر رو یدک می کشه و حالا قراره که از این به بعد یه زن بشه . با فلسفه های مخصوص به خودش .. با اون تابوهای اجتماعی که واسه این قضیه در بسیاری از جوامع درست شده و حالا با این وضعیت که تنها مرد کاری روی زمین من هستم دیگه این مسائل اهمیتی نداشت . کارینا شجاعانه و خونسرد پاهاشو باز تر کرد تا خاصیت ارتجاعی کوسش بیشتر فعال شه و اون حفره قشنگه نازش پهن تر و باز تر شه و کیرمو راحت تر بپذیره . راست می گفت این دختره . هنور چند سانت از کیرمو نکرده بودم تو کوسش به این سادگیها نمی تونستم اونو بکشم عقب و وای اگه می خواستم همه رو بکنم اون داخل چی می شد . قفل کرده بود کیرمو . خیلی حال می داد . نمی دونم امیدوارم واسه این کارا به حساب من ثواب نوشته بشه . این  مجتهد پاک سیرت که یواش یواش داره بقیه ملاها رو ردیف می کنه که از من دفاع کنن . -کارینا هر وقت دردت گرفت بگو .. خواهش می کنم .. -نهههههه ... بازم بذار بیشتر بره تو کوسسسسم .. کوروش هیچوقت این احساسو نداشتم .. وقتی کیرت رفت توی کوسم تا مغر سرمو داره از هوس منفجر می کنه . شجاع تر شده و کیرمو  رو به جلو حرکت دادم . انگار این کوس با همه نرمی و روونی خودش سفت و سخت ترشده بود . کارینا بازم یه آخی گفت و با پارچه سفیدی که کنار دستش بود اطراف رون پاشو و دور کوسش و کیرمو پاک کرد . دستمال سفید از خون کوس و پارگی بکارت کارینا کاملا سرخ شده بود ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر