ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرجایی 30

خیلی خوشش اومده بود از این که من کیرشو ساک زده و آبشو خوردم . شاید این براش یه نوع سور پرایز و غافلگیر کننده بود . از حال رفته بود . با این حال شورتمو از پام در آورد و دستشو گذاشت لاپام . کوسم یه خورده ای خیس کرده بود ولی نه مثل قدیما و اون اولا .. هر چند هنوزم اولای کارم بود . اولای سکس و روزای اولی که داشتم به صورت حرفه ای حال می کردم . حتی هوس خودمو هم باید فدای دختر گلم می کردم . چون با تمام وجودم دوستش داشتم و عاشقش بودم . فرشاد یواش یواش بر خودش مسلط شد . یه خورده کیرش شل شده بود و دوست داشت که دوباره یه سر و شکلی بهش بده ولی من دیگه حال و حوصله شو نداشتم که بذارمش تودهنم . راستش می ترسیدم که نیلوفر بیدار شه و یه چیزی از این روزا تو ذهنش بمونه . هر چند بیشتر چیزایی که از آدم تو ذهن می مونه از چهار سالگی به بعده ولی در این زمینه استثنا هم داریم که برخی یکی دو خاطره از سه سالگی خودشونو به یاد میارن . . فرشاد منو رو دستاش بلند کرد و حالا نوبت اون بود که سراپامو غرق بوسه کنه . خیلی خوشم میومد . افتاده بود رو تنم و همه جامو لیس می زد . لذت خودمو بازم با کلام نشون می دادم . می دونستم دلشو بیشتر می برم . نزدیک خونه مون بود و دلم می خواست بیشتر هواشو داشته باشم که اونم بیشتر هوامو داشته باشه . خیلی حریص و وحشیانه افتاده بود روم . حال و روزشو نمی دونست . ترس برم داشته بود . نکنه از شهوت زیاد دست به کارای عجیب و غریب بزنه و نیلوفر منو بی مادر کنه . واسه همین هلش داده و کیرشو تو دستم گرفته خودم روش نشستم -جووووووون فرشاد قربون اون کیر باحالت . بگو این کیر مال کیه -مال تو شقایق .. -توی کوس کیه -تو کوس تو شقایق .. یه جوری با این حرفا سرشو گرم کرده تا اونو به حالت طبیعی بر گردوندم شایدم چیزی نبود و من بی خود این همه نگران شده بودم . با دستی که به سر و صورت فرشاد می کشیدم اونو در همون حالت خماری نگه داشته بودم ... خواستم که بیشتر وسوسه اش کنم .. خودمو ازش جدا کردم و رو تخت دمرو افتادم و کون قمبل کرده خودمو به طرفش می گردوندم بعد درازکش شده و این کارو در حالت خوابیده انجام دادم . اون قدر از این حرکت من خوشش اومده که با کیرش ور می رفت . . از جاش بلند شد و یه پونصد تومنی دیگه در آورد و اونو لول کرد و فرو کرد تو سوراخ کونم .. اوخ چه حالی می داد . اگه کیرشو اون تو می کرد این قدر حال نمی کردم . دیگه می تونستم بذارم هر کاری دلش می خواد انجام بده . هزارتومن خیلی پول بود . شاید بیشتر از سی چهل دلار می شد . پولو از کونم در آورده و ماچش کرده و گذاشتمش زیر تخت . ترسیده بودم که نکنه یه وقتی پشیمون شه و دکوری بوده باشه . اونم دو تا دستشو محکم رو دو تا قاچای کونم گذاشت و اونو به طرف پایین فشارداد من دیگه نمی تونستم تکون بخورم -فرشاد حالا نه حالا نه بذار تو کوسم کونمو اول باید روغن بزنی نرمش کنی بکنی تو .  تنگ تنگه .. من که  از اون زنا نیستم .. -نترس هنوز خیلی باهات کار دارم . فعلا می خوام بکنم تو کوست . چاک کونمو بازش کرده وکیرشو به طرف کوسم نشونه رفت . -اووففففف فرشاد این دیگه چیه .. انگار کله وافورو فرو کردی تو کوسم . من که تازه روش نشسته بودم این جوری نشون نمی داد . -خوشت میاد شقایق .. کیرو داری ؟/؟ حال می کنی ؟/؟ کون لق اونی که تو رو ول کرد و رفت . قسمت این بود که تو نصیب این کیر بشی و این کیر هم نصیب تو بشه .. جوووون . چه کون یه دست و باحالی هم داری .. -فرشاد یه خورده تند تر می ترسم نیلوفر بیدار شه .. با این که خیلی خوشم میومد ولی دیگه در این فکر نبودم که به ار گاسم برسم . عیبی نداره بذار در همین حد لذت ببرم در عوضش من و نیلوفرم تامین باشیم .. دختر خوشگل من .. هنوز فکرشو نمی کردم که یک جنده باشم . وقتی که با دخترای مدرسه مون از این زنا حرف می زدیم حرفامون با نوعی متلک  بد گویی از این زنا همراه بود . خجالت می کشیدیم از این که همچین آدمایی هم به عنوان یک زن در جامعه ما وجود داشته باشند . دیگه حتی سر سوزنی این تصورو نداشتم که خود منم ممکنه یه روزی مثل همون زنا شم . همونایی که شاید بیشترشون نمی خواستن اونایی باشن که الان هستن . ولی من که جنده نبودم . همون قدر در حد معمول زندگیمو پیش ببرم کفایت می کرد . تازه خیلی هاشون از صبح تا نصفه شب مشغول بودند .. یه مدت که دست و بالم جور شه دیگه از این کار دست می کشم .. من خودم تو عالم خودم بوده و فرشاد هم داشت حالشو می کرد . این جوری خودش بد نبود . -ببینم فرشاد اگه میخوای خالی کنی تو کوسم بکن .. -توچی خوشت اومده ؟/؟ -آره عزیزم من همون اول خیلی کیف کردم . خیلی .. اونو بردمش حموم که اگه آبش از بغلای کوسم رو زمین ریخت  دور و برم بو نگیره . کونمو قمبل کرده و اونم یه بار دیگه فرو کرد تو کوسم و منم با ناله کردنام اونو بیشتر تحریک می کردم . خودمم تا حدودی خوشم میومد که آبشو ریخته تو کوسم . . ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر