ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 90

مادر بزرگ .. مادر بزرگ شما مسئول نظم و انضباط و رسیدگی به امورات هستی . این کارا چیه -چیه دخترم . در این موارد به من بگی پری جون بهتره تا پری حس نکنه که پیره . البته من که همچین حسی رو ندارم چون هر کی کیر آریا رو بخوره جوون میشه و واسه همیشه جوون می مونه . دلم دیگه واسه آرمیلا می سوخت از صبح تا حالا تلاش کرده بود که با من خلوت کنه و خودشو در اختیار من بذاره ولی مادر بزرگ اومده بود و تمام نقشه هاشو نقش بر آب کرده بود .. -پری جون من الان می خواستم با داداش باشم .-آریا تو یه چیزی بگو . من آبروم پیش دوستام رفت . -دختر احترام بزرگترتو داشته باش . جایی قید نشده که مسئول امور نمی تونه سکس داشته باشه . من خلاف مقررات رفتار نکردم . آرمیلا که عصبانی شده بود رفت موضوع تخلف مادر بزرگ در مورد دستکاری فتوکپی شناسنامه منو به رخش بکشه که فوری صدامو بردم بالا و گفتم خواهر عزیزم ساکت باش که من سعی خودمو می کنم که امشب جبرانش کنم -دستت درد نکنه داداشی .. البته اگه جونی داشته باشی .. مادر بزرگ افتاده بود روم و تکون بخور نبودم . واسه همین خواهرمو صدا زدم تا بیاد طرف من . -با اجازه پری جون .. اینو من گفتم و دستمو گذاشتم پس سر آرمیلا و اونو که خیلی عصبی به نظر می رسید به طرف خودم کشونده و با یه بوسه داغ و گرم یه بار دیگه وعده شبو بهش دادم . -ببینم به آهو قول ندی ها .. منم یه نشگون ار کوسش بر داشته گفتم تو هم از این زیاد کار نکش که واسه شب کاملا ردیف و تشنه و حریص باشی .-داداش من همیشه واسه تو حریصم . مادر بزرگ و من رفتیم میون جمعیت . اون دوست داشت که بیشترا شاهد سکس و خود نمایی اون باشند و شور و حال جوانی اونو ببینند . پاهاشو گذاشته بود رو شونه های من و منم دهنمو چسبونده بودم روکوسش . -وووووووویییییییی . اووووووففففف . عزیزم . پسرم .. گازش بگیر کوس پری جونتو گازش بگیر . -نهههههه پری جون . دلشو ندارم . میکش می زنم واست . اون کوس کوس تپلتو می خورم . یک لحظه که سرمو به سمت چپ بر گردوندم بابابزرگ آرمانو دیدم که چه با لذت به مادر بزرگ یعنی زنش زل زده و می بینه نوه اش در حال سکس با اونه . کیرکوچولو شده و آب رفته اش آویزون بود و اثری از شق شدن درش دیده نمی شد . بااین که لبخند رو لباش بود یه خورده دلم واسش سوخت . یه جورایی دلم می خواست که اونم احساس غرور کنه .. . یه خورده نزدیک تر اومد . دستشو گذاشته بود رو کیرش و باهاش بازی می کرد . شاید اونم به نوعی دوست داشت که به عنوان صاحب مجلس خودی نشون بده و منم به عنوان نوه اش باید بهش کمک می کردم . -پری جون می تونم یه خواهشی ازت بکنم .. -عزیز دلم بگو پسرم .. -آرمان جون یه جوری ما رو نگاه می کنه .. -اون که اصلا هوس نداره . کیرش رفت واسه خودش -پری جون یه عمر باهات زندگی کرده -خب اگه به هوس اومده این همه زن و دختر بره یکی رو بگیره -شاید خجالت می کشه از این که کیرش بلند نمیشه . دهنتو باز می کنی ؟/؟.واقعا این پیرمرده بیچاره گناه داشت . مادر بزرگ طوری رفتار می کرد که انگاری آرمان جون یه غریبه باشه .. وقتی بابا بزرگ کیر به دست اومد بالا سر پری جون و پری هم ازش خواست که کیرشو بکنه تو دهنش طوری ذوق زده شد و بادی به غبغب انداخت که هر کی نمی دونست فکر می کرد رفته خواستگاری یه دختر چهار ده ساله و بله رو گرفته . پاهای پری رو گذاشتم زمین و گاییدنشو از روبرو شروع کردم . بازم زنان و مردان زیادی دور و بر ما جمع شده بودند . -پری جون به سینه هات چی زدی این قدر سفت تر و تپل تر نشون میده .. یه لحظه کیر آرمان جونو از دهنش در آورد و لباشو گاز گرفت که یعنی آبرومونو پیش این زنا نبر .. خیلی آروم بهش گفتم پری خوشگله من ! الان خیلی از زنا از این کارا می کنن . با ژل با آمپول .. تازه سینه ات حرف نداره .. تو از  خیلی ها خوش سینه تری .. آرمان جون به حرف در اومد و گفت اگه سینه های مادر بزرگت خوب مونده بیشتر به این خاطر بوده که من دوست داشتم همیشه تازه و آبدار و سفت باشه و اونم خیلی به خودش می رسید -مادر بزرگ به علامت تایید حرفای شوهرش سری تکون داد .. ولی کیر آرمان خوب توی دهنش سفت شده بود .-آرمان جون یه چند لحظه ای کیرتو بکش بیرون مادر جون می خواد جیغ بکشه .. کیر کلفت و دراز مو طبق خواسته پری جون طوری به ته کوسش می زدم که صدای فریاد و جیغ و دادش تالار سکسو بلرزونه . -وااااایییییی آریا پاررررم کرد .. بکن بکن پسرم عزیز دلم .. کیر تو رو عشق است .. جون میده بهم .. واسه اینه که حس خودشو به گوش همه برسونه کیر آرمانو که از دهنش بیرون کشیده شده بود  فقط اونو دستمالی می کرد . چند متر اون طرف تر چشمم افتاد به آرمیلا . من بمیرم واسش . با اعصابی خرد یه گوشه کز کرده و ما رو نگاه می کرد ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر